‘اصطلاحات و عبارات در مورد نقاط ضعف در زبان انگلیسی”

چند تا عبارت در مورد رفتار و نقاط ضعف آدم ها در انگلیسی:

➡️have a finger in every pie

نخود هر آش بودن (be involved in everything)

A: Are you going to ask Barbara for help?

B: No, I’m not. She’s very helpful but she’s a busybody. She has a finger in every pie.

قصد داری از باربارا کمک بخواهی؟ نه. او به همه کمک می کند ولی فضول است. او نخود هر آش است.

➡️be full of hot air

چرند گفتن – چرت و پرت گفتن (full of nonesense, talking none-sense)

A: Alice keeps talking behind your back.

B: Pay no attention. She’s full of hot air.

آلیس تمام مدت پشت سرت حرف می زند. اهمیت نده. زیاد چرت و پرت می گوید.

➡️can’t take a joke

تحمل یا جنبه شوخی نداشتن

A: I was only joking about Sue’s dress but she was badly hurt.

B: Don’t worry. The trouble with Sue is she can’t take a joke.

من فقط داشتم راجع به لباس سو شوخی می کردم، اما خیلی به او برخورد. نگران نباش. مشکل سو این است که جنبه شوخی ندارد.

➡️can’t see beyond the end of one’s nose

جلوتر از نوک بینی خود را ندیدن- آینده نگر نبودن – خود محور بودن (not to be farsighted, to be self – centered)

A: I don’t approve of Mary. she lives from day to day.

B: You said it! She never plans ahead because she can’t see beyond the end of her nose.

من مری را قبول ندارم. او از امروز به فردا زندگی می کند. آی گفتی! او هیچ وقت برنامه ریزی نمی کند چون که جلوتر از بینی خود را نمی بیند.

➡️a babe in the woods

آدم خام – کسی که دهانش بوی شیر می دهد (a innocent person, an inexperienced)

آدم هالو و ساده – آدم خام و بی تجربه

A: Do you think Joe Williams can run the company?

B: I doubt it. He might be a good engineer but he’s a babe in the woods as a manager.

فکر می کنی جو ویلیامز بتواند شرکت را اداره کند؟ شک دارم. او شاید مهندس خوبی باشد ولی به عنوان مدیر یک شرکت آدم خام و بی تجربه ای است.

➡️a hard nut to crack

آدم سر سخت (a difficult person or thing to deal with, a person who is difficult to persuade or influence) (کنایه از کسی که قانع کردن یا تحت تاثیر قرار دادن او دشوار است.)

A: I’m trying to persuade George to stop smoking. It’s really ruining his health.

B: You’re wasting your time. He’s a hard nut to crack.

دارم سعی می کنم جرج را قانع کنم که سیگار را ترک کند. سیگار دارد سلامتی اش را از بین می برد. داری وقتت را تلف می کنی. او آدم سرسختی است.

➡️live in a fool’s paradise

الکی خوش بودن – به چیز واهی دل خوش کردن (feeling happy not knowing that your happiness is a false idea)

A: I’m planning to quit my job and start my own business.

B: How did you get this idea into your head. You have neither the money nor the expertise. You must stop living in a fool’s paradise and get real.

قصد دارم کارها را رها کنم و برای خودم کار کنم. این فکر از کجا به سرت افتاده؟ تو نه پولش را داری و نه تخصص اش را. تو باید دست از الکی خوش بودن برداری و با واقعیت روبرو شوی.

➡️be wet behind the ears

خام بودن – جوان و بی تجربه بودن

A: Bob is going to start his own business.(to be young and inexperienced)

B: I’m sure he’ll go broke in a month. He’s still wet behind the ears.

باب قصد دارد کار خودش را شروع کند. مطمئنم طی یک ماه ورشکست خواهد شد. او هنوز خام و بی تجربه است.

➡️have too many irons in the fire

داشتن یک سر و هزار سودا (to be doing too many things at the same time)

کنایه از حالتی است که شخصی می خواهد چندین کار یا امر مهم را باهم انجام دهد

A: Do you think Tom will graduate this semester?

B: I don’t think so. He’s studying and he’s working in two places at the same time. He has too many irons in the fire.

فکر می کنی تام این ترم فارغ التحصیل خواهد شد؟

گمان نمی کنم. او هم درس می خواند و هم همزمان در دو جا کار میکند. یک سر دارد و هزار سودا.

➡️penny wise and pound foolish

صرفه جو یا دقیق در چیزهای کوچک ولی بی دقت و ولخرج در چیزهای بزرگ (It is foolish to lose a lot of money to save a little money) (کنایه از کسی که پول اندکی را صرفه جویی می کند ولی در مقابل پول فراوانی را از دست می دهد و یا کسی که منفعت ناچیزی را بدست می آورد و در ازا آن ضرر هنگفتی را متحمل می شود.)

A: I’m saving every penny I can and I’m economizing on food and clothes.

B: But you’re living in a very expensive apartment. You’re being penny wise and pound foolish.

من هر یک پنی را که بتوانم پس انداز می کنم و در مورد غذا و لباس نیز صرفه جویی می کنم.

اما تو داری در یک آپارتمان بسیار گران زندگی می کنی. تو پول اندکی صرفه جویی می کنی و در مقابل پول هنگفتی را خرج می کنی.

➡️be tied up to one’s mother’s / wife’s … apron strings

زیر نفوذ و کنترل مادر / همسر … بودن

A: Does your mother – in – law interfere in your private life? (be too much under the influence and control of …)

B: She does, but I don’t really mind it. What really bothers me is that my husband is tied up to his mother’s apron strings.

مادر شوهرت در زندگی خصوصی تو دخالت می کند؟ بله، ولی خیلی برایم مهم نیست. آنچه که واقعا مرا زجر می دهد آن است که شوهرم سخت زیر نفوذ مادرش است.

➡️be the black sheep of the family

عضو خلاف / بدنام / بد خانواده بودن (to be the worst member of the family)

A: Jason is very different from his father.

B: Yes, he’s rude and violent and he’s often in trouble with the police. He’s the black sheep of the family.

جیسون خیلی با پدرش فرق دارد. بله، او بی ادب و خشن است و همیشه با پلیس سر و کار دارد. او عضو خلاف خانواده است.

منبع:lingoman

__________

موسسه آموزشی زبان های خارجی آینده روشن واقع در باغستان کرج با اخذ مجوز از وزارت آموزش و پرورش که بالاترین ارگان آموزشی کشور می باشد در سال ۱۳۹۵ آغاز به کار نموده است و در حال حاضر با ارائه خدمات تخصصی منطبق با استانداردهای بین المللی در حوزه آموزش زبانهای خارجی و با تاکید بر سیاست کیفی و نتیجه گرایی با شعار “Zero to Hero” (از صفر تا صد ) در قالب تیمی از متخصصین تحصیلکرده و باتجربه در حوزه مدیریت و آموزش با هدف ارتقاء سطح آموزشی جامعه و با بیش از صدها متقاضی در سال و همکاری با ده ها مدرسه، و موسسات آموزشی از پیشگامان عرصه آموزش در کشور است.

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *