‘اصطلاحات و عبارات در مورد نقاط قوت در زبان انگلیسی”
چند تا عبارت در مورد رفتار و نقاط قوت آدم ها در انگلیسی:
➡️be / stand head and shoulders above
یک سر و گردن بالاتر بودن
(be much better than other people or things)
A: What do you think of our new teacher?
B: Well, we’ve had about seven teachers so far but she’s really something else. She’s head and should above others.
A: I agree. She’d quite a teacher.
نظرت راجع به معلم جدیدمان چیست؟
خوب، تا حالا حدود هفت تا معلم داشته ایم ولی این یکی چیز دیگری است. یک سر و گردن بالاتر از بقیه است. موافقم. معلم درست و حسابی است.
➡️have what it takes
دارا بودن توانایی های لازم برای انجام کاری
(to have the necessary intelligence, ability or courage)
A: Do you think I can make a good businessman?
B: I’m sure you can. You’re bright, active and outgoing. You have what it takes to be a businessman.
به نظر تو من می توانم بازرگان خوبی بشوم؟ اطمینان دارم که می توانی. تو باهوش، فعال و اجتماعی هستی. تو همه صفات لازم را برای بازرگان شدن داری.
➡️have a good head on one’s shoulders
منطقی و باهوش بودن، معقول بودن، عقل سلیم داشتن
(to have common sense, to be sensible and intelligent)
A: John recommended me to go to college and do a computer course but I’m in two minds about it. What do you think I should do?
B: If I were you, I’d take his advice. He has a good head on his shoulders.
جان به من توصیه کرد که وارد کالج شوم. و یک دوره کامپیوتر را بگذرانم اما در این مورد دو دلم. به نظر تو چکار باید بکنم؟ اگر به جای تو بودم، راهنمایی او را قبول می کردم. او شخص منطقی و باهوشی است.
➡️stand on one’s own two feet (to be independent)
A: I love Alice but my parents don’t approve of her. They’re opposed to our marriage.
B: Well, if I were you, I’d marry her and become independent. You’re old enough to stand on your own two feet.
من آلیس را دوست دارم ولی پدر و مادرم او را تایید نمی کنند. آنها با ازدواج ما مخالفند. خوب، اگر جای تو بودم، با او ازدواج می کردم و مستقل می شدم. تو آنقدر بزرگ شده ای که بتوانی روی پای خودت بایستی.
➡️be cut out for sth/to be sth
برای کاری ساخته شدن (be suited for sth)
A: How are you getting along in your new job? Are you doing well?
B: Not really. I have difficulty teaching grammar and I can’t answer my students questions. I think I’m not cut out for teaching. A: But you always said you were cut out to be teacher.
B: Yes. I did, but now I doubt it.
با کار جدیدت چطوری؟ خوب پیش می روی؟ راستش نه. در تدریس گرامر اشکال دارم و نمی توانم سوالات شاگردانم را پاسخ دهم. فکر می کنم من برای تدریس ساخته نشده ام. ولی همیشه میگفتی که برای معلم بودن ساخته شده ای. بله ولی حالا در این مورد شک دارم.
➡️have a good command of something
تسلط داشتن، احاطه داشتن (to know sth well)
A: Do you think Bob can make a good tour guide?
B: I’m sure he can. He has a good command of English and French, he has a lot of travel experience and he’s good with people.
فکر می کنی باب می تواند راهنمای توریست خوبی باشد؟ مطمئنم که می تواند. به زبان های انگلیسی و فرانسه تسلط دارد، تجربه سفر فراوان دارد و رفتارش با مردم خوب است.
➡️have an ace up one’s sleeve
برگ برنده را در دست داشتن (have a secret advantage)
A: How are you going to persuade the boss to give us a psy raise?
B: Don’t worry about it. I have some good news for him about the new contract.
A: You’re great. You always have an ace up your sleeve.
چطور می خواهی رئیس را راضی کنی که به ما اضافه حقوق بدهد؟
نگران نباش. برایش خبرهای خوبی درباره قرارداد جدید دارم.
حرف نداری. تو همیشه برگ برنده را در دست داری.
➡️be well off
پولدار بودن، مایه دار بودن (wealthy, with sufficient money)
A: Have you heard? Jane and David are buying a beach house.
B: No wonder. They’re well off. They can afford to buy anything.
شنیدی؟ جین و دیوید دارند ویلای کنار دریا می خرند. تعجبی ندارد. آنها پولدارند. استطاعت خریدن هر چیزی را دارند.
➡️be one in a million
لنگه نداشتن – بی نظیر بودن (be unique)
A: What’s your new coworker like?
B: Oh, he’s unique. He’s good tempered, very helpful, and he has a good sense of humor. He’s one in a million.
همکار جدیدت چطور است؟ بی نظیر است. خوش اخلاق است، به همه کمک می کند و شوخ طبع است. لنگه ندارد.
➡️be the salt of the earth
آدم نازنینی بودن (very good, honest, kind person)
A: Are you happily married?
B: Yes, I am. Thanks to my husband. He’s the salt of the earth.
از ازدواجت راضی هستی؟ اره هستم. به خاطر شوهرم. مرد نازنینی است.
➡️the life of the party
.مجلس گرم کن، آدم بامزه و شوخی که مهمانی را گرم می کند (a lively person who makes a party fun and exciting)
A: How was the party last night?
B: Oh, it was fantastic. We really had a lot of fun, and it was all because of Jack. He was the life of the party.
مهمانی دیشب چطور بود؟
عالی بود. واقعا خوش گذشت و همه اش بخاطر جک بود. او مجلس گرم کن مهمانی بود.
➡️be in the best of health
در سلامت کامل بودن، در اوج سلامتی بودن (to be very healthy)
A: I’m overweight and I get out of breath quickly. What do you think I should do?
B: Well, if you want to be in the best of health, you must go on a low fat diet and get enough exercise.
من اضافه وزن دارم و زود به نفس نفس می افتم. به نظرت چکار کنم؟
خوب اگر می خواهی در سلامت کامل باشی، باید رژیم غذایی کم چرب بگیری و به اندازه کافی ورزش کنی.
➡️be in good / great / perfect / poor / terrible … shape
در وضعیت خوب – خوش هیکل و قوی – سالم و محکم (in good / perfect … condition)
A: I go to the gym and work out 3 days a week.
B: It really shows. You’re in great shape.
من هفته ای سه روز در باشگاه بدنسازی می کنم. کاملا معلوم است. هیکلت عالی است.
➡️be alive and kicking
سالم و سرحال (still living, healthy and active)
A: I heard your father had an operation. How is he now?
B: Thank God he’s alive and kicking.
شنیدم پدرت عمل داشت. حالا حالش چطور است؟ خداروشکر سالم و سرحال است.
➡️be safe and sound
صحیح و سالم (be safe and healthy)
A: Your car’s a wreck. What happened?
B: I had a terrible accident but I wasn’t hurt.
A: Oh. I’m really glad to see you safe and sound.
ماشینت داغون شده. چه اتفاقی افتاد؟ تصادف خیلی بدی کردم ولی خودم صدمه ای ندیدم. واقعا خوشحالم که تو را صحیح و سالم می بینم.
➡️be thick – skinned
پوست کلفت بودن – حساس و زود رنج نبودن (not easily upset or hurt, insensitive)
A: Everybody says you get along well with people.
B: Yes, I think so. I don’t get upset easily when people are rude to me. I can say I’m pretty thick – skinned.
همه می گویند تو با مردم خوب تا می کنی. به گمانم همینطور است. وقتی مردم بی ادبی می کنند، زود دلخور نمی شوم. می توانم بگویم حسابی پوست کلفتم.
➡️be nobody’s fool
عاقل – دانا (a sensible or wise person who cannot be easily deceived.) شخص معقول و دانا که به آسانی فریب نمی خورد.
A: Joe doesn’t look very bright to me.
B: Yes, he looks as if he’s not very bright but he’s nobody’d fool.
جو چندان باهوش به نظرم نمی رسد. بله، ظاهرا خیلی باهوش به نظر نمی رسد ولی آدم عاقل و دانایی است.
➡️have a clear / clean conscience
وجدان راحت داشتن – عذاب وجدان نداشتن (to be free of guilt about sb/sth)
A: People talk a lot behind your back. They say Alice got fired because of you.
B: It’s not at all true. She was fired because she couldn’t do her job properly. I have a clear conscience about her.
مردم خیلی پشت سرت حرف می زنند. می گویند آلیس به خاطر تو اخراج شد. ابدا اینطور نیست. او اخراج شد چون نمی توانست کارش را درست انجام دهد. در مورد او وجدان من راحت است.
➡️have the right to do sth
حق (انجام کاری را) داشتن
A: You’ve been reading my letters again, Mom. What gives you the right to do so?
B: Well, I’m your mother and I believe I have the right to read your letters once in a while.
مادر باز هم نامه های مرا خوانده ای. به چه حقی این کار را می کنی؟ خوب من مادرت هستم و معتقدم این حق را دارم که گهگاهی نامه هایت را بخوانم.
➡️take after sb
شبیه کسی بودن – به کسی رفتن (resemble sb, esp. one’s mother or father in appearance or character)
به پدر یا مادر خود رفتن، از نظر قیافه و ظاهر و یا شخصیت
A: Did you get a chance to talk to my daughter?
B: Yes, I did. I didn’t recognize her at first because she doesn’t take after yu at all.
فرصت کردی با دخترم حرف بزنی؟ بله، اول او را نشناختم. چون که اصلا به شما نرفته است.
منبع:lingoman
__________
موسسه آموزشی زبان های خارجی آینده روشن واقع در باغستان کرج با اخذ مجوز از وزارت آموزش و پرورش که بالاترین ارگان آموزشی کشور می باشد در سال ۱۳۹۵ آغاز به کار نموده است و در حال حاضر با ارائه خدمات تخصصی منطبق با استانداردهای بین المللی در حوزه آموزش زبانهای خارجی و با تاکید بر سیاست کیفی و نتیجه گرایی با شعار “Zero to Hero” (از صفر تا صد ) در قالب تیمی از متخصصین تحصیلکرده و باتجربه در حوزه مدیریت و آموزش با هدف ارتقاء سطح آموزشی جامعه و با بیش از صدها متقاضی در سال و همکاری با ده ها مدرسه، و موسسات آموزشی از پیشگامان عرصه آموزش در کشور است.
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.